سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، زندگی و درمان است [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----66424---
بازدید امروز: ----8-----
بازدید دیروز: ----1-----
چند وجدان بیدار

 
نویسنده: وجدان ما
یکشنبه 85/1/6 ساعت 8:35 عصر

چیه؟ ... بازم ... دوباره یادت افتاد ... این بار هم خواستی ازش فرار کنی ولی نشد ؟! ... باز خواستی خودت رو توجیه کنی ولی نتونستی هیچ دلیل قانع کننده ای پیدا کنی ؟! ... بازم درگیر سرزنش شدی؟! ... سرزنشی که فکر می کنی از طرف منه ؟! ... بازم همون قصه قدیمی ؟ ... یه موقعی به خاطر طرز فکری که داشتی یه کاری انجام دادی و چیزایی گفتی که مطمئن بودی درسته ولی حالا که درباره ش فکر می کنی احساس می کنی اشتباه بوده و فکر می کنی که چقدر بد بودی ؟ ... توی چیزی که اصلا به تو مربوط نبوده دخالت کردی ؟ ... دل کسی رو رنجوندی ... باعث شدی چشمایی بارونی بشه ... باعث شدی احساس تنهایی کنه ... خودت رو نمی تونی ببخشی ؟! ... مگه نه ؟!

چیه ؟! ... وقتی آخر نوشته داداش روح الله رو می خوندی از خودت متنفر شدی ؟ ... چون تو هم یه بار با کسی همین کار رو کردی ؟... ولی از وقتی که رشد کردی و تجربه های جدید رو بدست آوردی  دیگه نتونستی خودت رو ببخشی ؟... وقتی طعم عاشق بودن رو چشیدی از اینکه یادت می افته که بال پرواز یه پروانه ی عاشق رو خراش دادی دیوونه می شی ؟ ... ولی تو اون موقع نمی دونستی که " خراش یعنی مرگ پرواز و اگر حس کسی ، روحیه ی کسی ، علاقه و عشق کسی رو خراشیدی پرواز رو در او کشتی (*)

                    

 چیه ؟ ... مث یه کابوس شده ؟ ... مث سایه همش دنبالته ؟ ... اون فرد دیگه باهات مشکلی نداره ... خیلی وقته ... ولی تو هر روزخودت  رو توی یه دادگاه محاکمه می کنی ... و فکر می کنی این محاکمه توی دادگاه منه و من قاضیشم ... روزی به این همه کمک می کنی و لبخند رو روی لباشون میاری ... توی همین تورها ... همین امروز ... مگه همه توی فرم نظر سنجی جایی که نوشته بود طرز برخورد راهنمایان تور با شما نزده بودن عالی ... هان ؟ ... تو کاری می کنی که همه از این چند ساعت لذت کافی رو ببرن ... مگه غیر از اینه ؟! مگه همشون وقتی داشتن می رفتن این همه ازت تشکر نکردن ؟! ... مگه نگفتن براشون یه روز خاطره انگیز رو رقم زدی ؟! هان ؟! ... تو آینده رو جلوی روت داری ... چرا می خوای با این افکار خرابش کنی ... مهم اینه که تو فهمیدی که کارت اشتباه بودی و داری جبران می کنی ... تو در حال رشدی ... شاید همین عقایدی که الان داری چند سال دیگه مخالفشون بشی چون تجربیاتت زیاد می شه ... می تونی بفهمی که چی می گم ؟! ... اگه فکر می کنی با تنبیه خودت چیزی بدست میاری به جز اینکه لحظه حالت هم از دست می دی به کارت ادامه بده ... ولی لطفاً به پای من ننویس ... لحظه حال رو دریاب که اگه از دست رفت هر چی غصه هم بخوری دیگه برنمی گرده .

همراه همیشگی تو : وجدانت


پ . ن : قسمت(*) برگرفته از کتاب احساس عشق هدا

 


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • دگردیسی
    به گردنت حق داره
    یه شروع تازه
    یکم فرهنگ..یکم معرفت ..یکم انسانیت..!!
    [عناوین آرشیوشده]