دفتر خاطراتم و دلم مي خوام پاره كنم

خستگي هاي اين دل و كاشكي بشه چاره كنم

تقويم سال دفترم . پر زه روزاي انتظار

با لحظه هاي سرد غم سالي سياه و بي بهار!!!

روز و شباي غمزده نشسته باز تو دفترم

بايد بدي رو پاك كنه پاكي اين اشك ترم

بايد بدي رو پاك كنه پاكي اين اشك ترم!!!

مارال

سلام.پوففففففف/نكنه خاك اين وبلاگ بلند بشه.بابا يكي به داداين وبلاگ برسه داره از بس خاك خورده خفه مي شه.

3/2/1385 ::

اين جرات رو مي تونم به خودم بدم كه بگم منم يه روزي يكي رو بخشيدم هر چند كه اون نبخشيد ولي هم دلم هم زبانم اونو بخشيد.كاش اونم طعم بخشيدن رو بچشه

كامنت ها رو خوندم يه چيزي به نظرم رسيد چه خوب بود اون حرفي رو كه به زبون مي آريم باور داشته باشيم.نه؟؟

تا بعد يا حق

سلام

از اون جايي كه هر ديدي بازديدي داره اومدم بهتون سر بزنم اتفاقا خوشم اومد مطلب جالبي بود

يا علي

مي شه بوي عطر خوبي و عشق رو اينجا استشمام کرد و مست شد ... خيلي دوست دارم بدونم شنيدن چي باعث بوجود اومدن يه لحظه ناب برات شد ... دوست داشتي خوشحال مي شم بشنوم // شاد باشي و سراسر رنگين کمان

داشتن لحظه ناب توي زندگي خيلي عاليه ... لحظه اي که آدم با تمام وجور خدا رو در کنار خودش حس مي کنه که داره بهش لبخند مي زنه ... و مي دوني بهتر از اون چيه ؟ اين که آدم اين قدر روحش لطيف و پاک باشه که با يه جمله که از اعماق وجود گفته شده به خودش بياد و ... بعضي وقتا ما اين قدر توي روزمرگي غرق مي شيم که يه جمله که سهله، با فريادهاي خدا که آسمون رو هم مي لرزونه به خودمون نميايم

خوب خوندم ... چقدر وجدان داشتن خوبه ... چقدر خوبه آدم روحش اين قدر بزرگ باشه که بتونه ديگران رو ببخشه ... چقدر ...

يادم مياد توي يه کتابي ( فکر کنم از دولت عشق نوشته کاترين پاندر بود) خوندم : دليل اينکه گاه مردم ما را مي آزارند اين است که روح آنها توجه الهي و دعاي خير ما را مي جويد اگر براي آنها برکت و آمرزش بطلبيم ديگر آزارمان نمي دهند و از زندگيمان بيرون مي روند و خير و صلاحشان را جايي ديگر مي يابند .